خوشبختي پادشاهي كه بر يك كشور بزرگ حكومت مي كرد، باز هم از زندگي خود راضي نبود؛ اما خود نيز علت را نمي دانست. روزي پادشاه در كاخ امپراتوري قدم مي زد. هنگامي كه از آشپزخانه عبور مي كرد، صداي ترانه اي را شنيد. به دنبال صدا، پادشاه متوجه يك آشپز شد كه روي صورتش برق سعادت و شادي ديده مي شد. پادشاه بسيار تعجب كرد و از آشپز پرسيد: ‘چرا اينقدر شاد هستي؟’ آشپز جواب داد: ‘قربان، من فقط يك آشپز هستم، اما تلاش مي كنم تا همسر و بچه ام را شاد كنم. ما خانه اي حصيري تهيه كرده ايم و به اندازه كافي خوراك و پوشاك داريم. بدين سبب من راضي و خوشحال هستم…’ پس از شنيدن سخن آشپز، پادشاه با نخست وزير در اين مورد صحبت كرد. نخست وزير به پادشاه گفت : ‘قربان، اين آشپز هنوز عضو گروه 99 نيست!!! اگر او به اين گروه نپيوندد، نشانگر آن است كه مرد خوشبيني است |
About
به وبلاگ جوانان شادی آفرین و کار آفرین خوش آمدید دوستتان دارم نظرات شما راهگشای کار ما خواهد بود . Archivesارديبهشت 1393آذر 1392 ارديبهشت 1392 دی 1391 تير 1391 خرداد 1391 ارديبهشت 1391 اسفند 1390 بهمن 1390 دی 1390 آذر 1390 آبان 1390 مهر 1390 شهريور 1390 تير 1390 Authorsعلی پورباقرLinks
شهرستان باخرز
تبادل
لینک هوشمند
LinkDump
خرق1404 Categoriesکاربران آنلاين:
بازدیدها :
خبرنامه وب سایت:
|